شهر... | ||||||||||||
احسان پرسا
v امروز : 16 بازدید v دیروز : 6 بازدید v کل بازدیدها : 68581 بازدید
|
با اینکه حرف انتخابات دور بعد ریاست جمهوری خیلی زودتر از همیشه به میدان اومد اما هرچی جلوتر میریم با تردید و بلاتکلیفی یبیشتری روبرو می شیم. نه اصولگراها کارتشونو رو می کنن نه اصلاح طلبا می گن دقیقا برنامه شون چیه. اون چیزی که اول از همه با دیدن وضع مملکت به ذهن می رسه عبور از احمدی نژاد و بر هم زدن سنت هشت ساله بودن ریاست جمهوریه. اما این مسئله پشت بحث اومدن یا نیومدن آقای خاتمی گیر کرده. اصولگراها از ترس اومدن آقای خاتمی حرف از احمدی نژاد می زنن و وضع مملکت یادشون می ره و از طرف دیگه آقای خاتمی هم با این همه فشار و دعوت اعلام موضع نمی کنن. تردید داشتن آقای خاتمی با تجربه اون فشارهای هشت سال از یه طرف و حمایت بی حد و حصر از اشتباهات دولت فعلی از طرف دیگه، کاملا طبیعی به نظر می رسه، اما مسئله دقیقا این نیست. یه مطلب چند روز پیش روی سایت اصلاحات خوندم که قضیه رو برای من اون طرفی کرد. اگه تا حالا همه فکر می کردند که اصولگراها وایستادن تا ببینن اگه آقای خاتمی می خوان بیان، روی احمدی نژاد اجماع کنن بدونن که قضیه برعکسه. این آقای خاتمیه که صبر کردن تا ببینن اگه قراره مملکت همچنان دست آقای دکتر باشه جلو بیان. به تعبیر دیگه آقای خاتمی منتظرند ببینند که اگه طیف اصولگرا و بیشتر از آنها روحانیت مبارز فکری برای نجات کشور از وضع کنونی دارند اختیار رو همچنان به دست اونها بدن و به هیچ عنوان مثل برخی اصلاح طلبان به دنبال تغییر قدرت سیاسی از راست به چپ نیستن. این به این معنیه که اگه راست سنتی به عنوان هسته مرکزی طیف اصولگرا برای اصلاح وضعیت اقدام نکنه، کشور در شرایط بحرانی و خطرناکی قرار می گیره که احتیاج به عملیات انتحاری پیدا می کنه! و این آقای خاتمیه که، همونطور که مادرشون گفتن، حاضره بیاد و با علم به فدا شدن، کشور را تا جایی که می تونه نجات بده. نویسنده : ما
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
| ||||||||||
template designed by Rofouzeh |