شهر...


لینک دوستان

احسان پرسا
پویش دعوت از خاتمی
حسین ناصری ذاکر
صنعت ساختمان

تعداد بازدید

v امروز : 14 بازدید

v دیروز : 7 بازدید

v کل بازدیدها : 69327 بازدید

فهرست موضوعی یادداشت ها

87/2/15 :: 6:25 عصر

برگی تنها و غمگینم

              با شنلی زرد

بازمانده از قافله باد...

        اینک پایی بزرگ

            بر فراز سرم خیمه بسته است

 

آری...فرو خواهد آمد.


نوشته های دیگران ()

87/2/15 :: 6:10 عصر

هیچ می دانی چرا چون موج

در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم

-زانکه بر این پرده تاریک

                      این خاموش نزدیک

آنچه می خواهم نمی بینم.

وانچه می بینم نمی خواهم...


نوشته های دیگران ()

87/2/4 :: 12:34 صبح


هفته گذشته، هفته ای عجیب در عمر جمهوری اسلامی بود که شاید به یادماندنی باشد.
سعی می کنم اینجا چند مورد را به اختصار بیان کنم.

سفر احمدی نژاد به قم که تقریبا غیر منتظره بود و با عجله برنامه ریزی شده بود به نظر من اصلا مهم نبود بلکه مسئله مهم در اینجا بود که رئیس جمهور قرار است تریبونی پیدا کند که حرفهای خود را بزند. و فرصتی بیابد که با مقصر جلوه دادن وزیر اقتصاد و دارایی اقدام خود برای کنار گذاشتن دانش جعفری--که به علت مخالفت او با سیاست های تورم زای دولت بود-- را توجیه کند؛ و از طرف دیگر در اقدامی با فراخوان مدیران کل بانکهای دولتی و جلوگیری از تشکیل جلسه این مدیر کل ها با رئیس بانک مرکزی در عین صحه گذاشتن به بخشی از سیاستهای بانک مرکزی اعلام کند که رئیس، همچنان رئیس جمهور است نه رئیس بانک مرکزی!
رئیس جمهوری در عین حال که در راستای سیاست بانک مرکزی، به بانکها گفت که نباید برای خرید مسکن وام دهند، وام برای ساخت مسکن را به همه دیکته کرد که در حقیقت نوعی دهن کجی به مظاهری بود و صد البته در این جلسه  مظاهری را هم دعوت نکرد. این رفتارهای رئیس جمهور در عین حال نشانگر دعوای پشت پرده ایشان با وابستگان به بیت رهبری و سیاست های آنان نیز هست.
البته رهبر هنوز به این رفتار احمدی نژاد عکس العمل نشان نمی دهد.

در کنار تمام اینها در سفر قم اتفاق دیگری افتاد که امروز هنوز هیچ تحلیلی برای آن مشاهده نمی شود و آن هم نپذیرفتن احمدی نژاد از سوی مراجع قم بود که بیانگر آگاهی مراجع عظام از نظر بیت رهبری درباره احمدی نژاد است و اینکه آنها نمی خواهند خود را ابزار احمدی نژاد قرار دهند.

مسئله حائز اهمیت دیگر در هفته گذشته، جلسه روحانیت مبارز و مسائل مطرح شده در آن است.

در این جلسه حجت الاسلام طباطبایی-- که من شناختی از ایشان ندارم-- درباره دروغ پذیری و دروغگویی که اشاره به دولت است هشدار می دهد و بعد از ایشان آیت الله مهدوی کنی که سالهاست برای نشاندن جناح راست بر اریکه قدرت فعالیت می کند سخنان عجیبی می گوید که قابل تاملند.
 
ایشان که سالهاست بر انتخاب اصلح تاکید دارند در این انتخابات از نظر خود برگشته و می گوید:
"در انتخاب افراد باید اصلح را در نظر گرفت، ولی گاهی انسان ناگزیر است که اصراری بر اصلح نداشته باشد."!!
" بنده در انتخابات تهران در هیچ دوره‌ای به همه افراد یک لیست رای نمی‌دادم، ولی این بار گفتم که به همه افراد لیست جبهه متحد اصولگرایی رای می‌دهم ولو این که می‌دانستم کسانی در خارج از این لیست ممکن است اصلح باشند."!!
"در دور اول می‌گفتم اگر به این 30 نفر رای ندهیم معلوم نیست که به جای آن یک یا چند نفر چه کسانی می‌آیند چرا که شاید فردی می‌آمد که با آن موافق نبودیم. اگر می‌خواهیم مجلس خوبی داشته باشیم به 11 نفر اصولگرای تهران و دیگر اصولگرایان در شهرستان‌ها رای دهید."

آقای مهدوی کنی آدم بسیار بسیار باهوشی است و در دوران آقای خاتمی هم این را نشان داد. در آن دوره ایشان در عین برانگیختن فتنه مخالفت علیه دولت، سعی می کرد خود را پشت کسوت حوزه و تعلیم اخلاق و عمل به وظیفه استتار کند، که البته موفق هم بود.
حال یک مسئله در اینجا روشن است، ایشان منظورشان از رای ندادن به شمار یک لیست در بین طیف خود بوده است، که سعی می کرده رعایت حال همه طیف خود را بکند؛ ولی نکته ای که ایشان در این سخنرانی به روشنی بیان می کند عدول از اصلح برای مصلحت است... که تا دیروز رای دادن به غیر اصلح خلاف شرع بود و امروز بنا به مصلحت حفظ قدرت در یک طیف مجاز می شود.

از این سخنرانی باید فهمید که ایشان و هم طیفانشان برای حفظ قدرت حاضر هستند از چه اصولی بگذرند. بنابر این تحلیل می توان به مواضع این طیف پی برد که چرا در مقابل خودسری، رفتارهای غیر قانونی و غیر عادلانه احمدی نژاد سکوت کرده اند.

در همین حال جناب آقای مهدوی کنی تاکید دارد که به احمدی نژاد گفته است که از آنها به عنوان ابزار استفاده کند که البته نیازی به سفارش نیست، ایشان از همه امکانات جمهوری اسلامی ایران به عنوان ابزار قدرت استفاده کرده است و روشن است که مهدوی کنی رسما از این امر حمایت می کند.

متاسفانه جناح راست برای حفظ قدرت به هیچ یک از ارزشهای اسلامی مقید نیست و انحراف در جمهوری اسلامی را باید فریاد کرد.

 هرچند در این جلسه آقای طباطبایی به دروغ گویی و دروغ پذیری هشدار داده است ولی ظاهرا مهدوی کنی نشنیده و باز برای جلب حمایت روحایت از اصولگرایان اصرار دارد.

برای کاستن از نگرانی بعضی مواقع در این سخنرانی مردم را زیاده خواه می خواند و بعضی مواقع آنان را بی فرهنگ! و در عین حال برای نشان دادن انصاف می گوید: مسئولان باید مسئولیت خود در این نابسامانی را بپذیرند. و جالب است نتیجه ای که آقای مهدوی کنی از این پذیرش مسئولیت می گیرد، این پذیرش مسئولیت به این معنی نیست که آنها در سیاست های خود بازنگری کنند بلکه برای این است که فقط کاری کنند که مردم قدری آرام گیرند.
بعد هم به اشتباهات خود و طیف خود اصرار می ورزند و می گویند نباید مسائل دینی را برای بعضی چیزها که مردم می گویند فدا کنیم!!
راستی آقای مهدوی کنی چگونه خود را معلم اخلاق می داند در حلیکه به راحتی به مردم تهمت می زند که چیزهایی را می خواهند که مخالف دین است.
آیا انصافا تهمتی بالاتر از این می توان به مردم زد؟
خدا نکند که خدا اراده کند مهر بر چشم و دل عده ای بزند.

 


نوشته های دیگران ()

87/1/30 :: 4:13 عصر

 

رییس جمهور روز چهارشنبه درقم طی سخنانی بار دیگر حملات شدیدی را علیه افرادی که وی انها را فاسد و دشمنان ملت میخواندوارد کرد و عمده مشکلات فعلی کشور را ناشی از کارشکنیهای انان دانست.

 واقعیت آن است که این گونه سخن گفتن رئیس جمهور تقریبا به امری تکراری بدل شده که هرازگاهی از ایشان سر می زند و با ساده کردن مسائل پیچیده اقتصادی،گناه همه سوءتدبیرهای دولت به گردن یک یا چند نفرانداخته می شود و تمام!اما به راستی آیا این گونه است و ریشه همه مشکلات به این راحتی قابل شناسائی است،پس چرا هیچوقت برخوردی با این افراد موهوم صورت نمی پذیرد؟چرا این افراد هنوز با اقتدار و امنیت کامل قادر به ادامه کارشکنیهای خود هستند؟واقعا آیا اینان از چنان قدرتی برخوردار هستند که دولت با همه قدرت خود توان مقابله با آنان را ندارد؟آنهم دولتی که همه ارکان نظام حامی بی چون و چرای آنند؟!                             

مگر نه اینکه ادعای دولت این است که طیف اصولگرا با پیروزی در چند انتخابات سالهای اخیر تمام مراکز قدرت نظام را از مجلس و دولت وشوراهای شهر و غیره را در اختیار خود گرفته و اصلی ترین جناح مخالف دولت با شکست در این انتخابها تنها از خارج از گود در حال نظاره و البته انتقاد بی ثمر است؟پس چرا این یکدستی کامل فکری و ارزشی در نظام کشوردر ارکان قانونگذاری و اجرائی و قضایی،این گونه منفعل و ضعیف عمل می کندکه حتی قادر به مقابله با افرادی معدود هم نیست؟معضلات عمده ای مانند تورم و نابسامانیهای اقتصادی که امروز گریبان احاد جامعه را گرفته و به این راحتی قابل ریشه یابی است،چرا به همان راحتی و با بر کندن ریشه فسادها حل نمی شود و بلکه روز به روز بیشتر می شود؟

 بیائید یکی از ادعاهای ایشان را کمی بررسی کنیم:

رئیس جمهور در سخنان خود به بررسی و گزارش دستگاههای مسئول مانند وزارت اطلاعات درباره افزایش بی رویه قیمت مسکن اشاره کرد و از سرمایه گذاری 1500میلیارد تومانی یک بانک(بخوانید یک باند)در مسکن یاد کرده و علت گرانی مسکن را همین عامل دانست.حال میانگین قیمت هر متر مربع اپارتمان در تهران در یک منطقه متوسط مانند همان محله معروف خود اقای رئیس جمهور،حدودا دو میلیون تومان بود و یک بنای 5طبقه در همان منطقه حدودا یک میلیارد تومان قیمیت دارد،بنابراین با رقم مورد ادعا می توان حدود 1500 بنای آپارتمان پنج طبقه خریداری کرد.

  حال آیا می توان باور کرد حتی اگر کسی چنین سرمایهای را وارد بازار کرده و مثلا1500 ساختمان نیز در شهر تهران خریداری کرده باشد، این موضوع بتواند بازار مسکن در سراسر کشور را تحت الشعاع خود قرار دهد؟و این تازه در صورتی است که رقم مورد اشاره و اصل چنین اقدامی را از سوی بانک مورد اتهام صحیح بدانیم، در حالیکه رد این ادعا نیز به راحتی امکان پذیر است،شاید عوام و مردم عادی ندانند،ولی رئیس جمهور محترم قطعا به خوبی از میزان دارایی بانکهای خصوصی کشور اطلاع دارند. بر اساس امار رسمی دارایی بانکها و موسسات مالی خصوصی کشور در حال حاضر،مجموعا 6تا7هزار میلیارد تومان است.اگر این رقم را میان پنج بانک اصلی خصوصی و بدون در نظر گرفتن موسسات مالی خصوصی تقسیم کنیم، سرمایه هر یک حدود 1200 تا 1400 میلیارد تومان می شود حال چگونه قابل تصور است که یک بانک خصوصی قادر باشد رقمی بیش از تمام دارائی خود، ائم ازمنقول و غیر منقول را به یکباره وارد یک حوزه اقتصادی خواص مانند مسکن کند و همچنان به سایر امور خود نیز بپردازد و خدشه ای به ان وارد نشود و اساسا" این کار با کدام منطق اقتصادی مطابقت دارد؟ ...                                                                 

اساسا" رویکرد اقای رئیس جمهور از ابتدای دوره ریاست جمهوری خود همین گونه بوده که هر از گاهی با فرافکنی و دادن ادرسها و اشاره به افراد موهوم و ارائه امار و ارقام ابهام امیز که به هیچ وجه قابل اثبات نیست، مسئولیت تمام مشکلات رااز خود ساقط کرده و به دیگران و بعضا دشمنان خیالی نسبت می دهد.(حکایت ان فردی است که در مانور، اسیر دشمن فرضی و البته همراه با جراحات زیاد می شود )                              

این روش شاید بتواند برای مدتی عده ای از عوام جامعه را تحت تاثیر قرار داده و حمایت ظاهری از ایشان را به همراه اورد ولی قطعا نمی تواتد همه افراد جامعه را برای همیشه و خصوصا کارشناسان امر را گمراه کند و بواقع علت اصلی انتقادات اکثریت کارشناسان به دولت نیز اگاهی انان از اینگونه واقعیتهاست، واقعیتهای که بعضا حتی همکاران ریس جمهور در درون دولت نیز به ان اذعان دارند و همین امر موجب مقاومت انان در مقابل برخی تصمیمات رئیس جمهور و البته در تمام موارد عزل انان از سمت خود شده و می شود.                             

شاید بهتر باشد رئیس جمهور نیز در سال پایانی مسئولیت خود قدری واقع بینانه تر به پشت سر خود و انچه در این سه سال به کشور ومردم رفته بیندازد؛ باشد تا حداقل مانع وخیم تر شدن اوضاع اسف بار اقتصادی و معیشتی مردم شود، چراکه حتی عوام الناس جامعه نیز بالاخره واقعیت را در خواهند یافت.

                                                                                                                                                            س.م.م.ح

نوشته های دیگران ()
<   <<   11   12   13      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

شهر...

پیوندهای روزانه

template designed by Rofouzeh